به گزارش پایگاه خبری ندا به نقل از پول نیوز، نامگذاری روزها برای گرامیداشت و تکریم افراد، شخصیت های حقیقی و حقوقی است. برخی روزها با استفاده از جایگاه شخصیتها نامگذاری میشود تا عنوانی را همچون هفته وحدت نهادینه کند و برخی روزها نیز با هدف تکریم بخشی از جامعه همچون روز پدر، مادر، سالمند، مهندس، پزشک و کودک نامگذاری میشود.
درک کودک و کودکی
اما روز کودک همانند روزهای دیگر، با دو عنوان جهانی و ملی مطرح است. شانزدهم مهر هر سال به عنوان روز ملی کودک در ایران نامگذاری شده تا متفاوت از دیدگاههای جهانی، کودک را با توجه به باور و فرهنگ ایران و ایرانی مورد توجه قرار دهیم. به عبارت دیگر، روز کودک به منظور جایگاه کودکان مطرح شده تا در این روز حقوق آنان را در سطح جامعه مطرح، چالشها را بررسی و راهکارهای مناسب را ارایه کنیم. باید بپذیریم که کودک مفهوم زیباترین، پاکترین، بی آلایشترین و صادقترین موجود جهان است. از سوی دیگر کودکان روحیه لطیف و حساسی دارد که این عناوین باعث میشود توجه ویژهای به انان داشته باشیم.
کودکان اولین قربانیان
کودکان شرایط خاصی دارند. کودکان توان کار و کسب درآمد ندارند و به همین دلیل وابستگی شدیدی دارند. از سوی دیگر با کوچکترین چالش یا مشکلی، در معرض آسیبهای جدی جسمی و روحی قرار میگیرند. کودکان قربانیان اتفاقات گوناگون هستند و بحرانهای ناشی از جنگ تا حوادث طبیعی و رفتارهای اشتباه والدین، همچون آواری بر سر کودکان خراب میشود.
تعیین حقوق کودک
پیشرفتهای علمی به ویژه در مسایل روانشناسی، باعث شد تا برای تمامی اقشار جامعه شرایطی در قالب قانون تعریف شود. با وجود آنکه قوانین مرتبط با حقوق کودک، در سطح جهان شناخته شده، هنوز میلیونها کودک از داشتن حداقلها محروم هستند و حتی داشتن نیازهای اولیه زندگی برای آنان به رویا میماند. آمارهای وحشتناک نشان میدهد که با وجود قوانین مترقی، کودکان بیش از هر زمان دیگری، در معرض آسیبهای ناشی از خشونت، طلاق، جنگ، بهره کشی و بی توجهی قرار دارند.
فرصتی برای تغییر
اگر اهمیت نامگذاری روزها را درک کنیم، متوجه میشویم که روز کودک برای جشن گرفتن نیست. البته جشن گرفتن اقدام زیبایی است، اما جشن برای شرایطی اولویت دارد که هیچ چالشی نباشد. هنگامی که در گوشه گوشه جهان کودکان مورد آزارهای جسمی و روحی قرار میگیرند، روز کودک فرصتی برای تغییر و آگاهی از تبعات بحرانهایی است که متوجه کودکان میشود. در این روز باید حقوق کودکان را به بزرگترها یادآوری و اعلام کنیم که تا چه اندازه با چالش و مشکل رو به رو هستند. استفاده نظامی از کودکان، تحریک به درگیری مسلحانه، سواستفادههای کاری، فحشا و تبعیض تنها بخشی از زندگی کودکان در بسیاری از نقاط جهان است که آینده کودک را تباه میکند و آبروی جامعه جهانی را میبرد.
بحران کودکان کار
در شرایطی که قوانین جهانی تحصیل و آموزش را حق مسلم کودکان میداند، بیش از ۱۵۳ میلیون کودک در سراسر دنیا به انواع کارها به ویژه کارهایی مشغول هستند که زیان آور و خطرناک هستند. امروزه کودکان از کار در معادن تا جمع آوری زباله را تجربه میکنند، مشاغلی که میتواند بحران آفرین باشد. در دنیایی که کودک باید شادی را به ویژه در محیط امن خانه از پدر و مادر هدیه بگیرد، سختترین شرایط را در خطرناکترین محیطها تجربه میکند. کافی است به اعلام نظر یونیسف توجه کنیم که بدترین اشکال کار کودکان را برده داری، پورنوگرافی و مواردی از این دست اعلام کرده، این اظهار نظر نشان میدهد که این شرایط برای کودکان وجود دارد.
کودک اولین گام نسل
نباید فراموش کنیم که کودک، اولین گام از استمرار نسل است و تکرار نشدن این روند، تهدید سالمندی و انقراض نسل است. اگر بپذیریم که فرزندآوری خواسته یک زوج است، این را باید بپذیریم که وقتی یک زوج عامل خلق یک کودک هستند، باید به اندازه توان، در مسیر برآورده کردن خواستههای کودکان گام بردارند. از سوی دیگر والدین باید پاسخگوی اتفاقات خوب یا بدی باشند که برای کودک به وجود میآید، زیرا هر کدام از این شرایط، دستاورد مدیریت والدین است.
کودکان تحت تاثیر والدین
بدترین چالشی که گریبانگیر کودکان میشود، تنبیه است، اما والدینی که علاقه وافری به تربیت از نوع تنبیه دارند، باید این را بدانند که کودکان تحت تاثیر شیوه زندگی، رفتار و گفتار والدین قرار میگیرند. تمامی اعضای یک خانواده باید بدانند که اولین تجربه برای یک کودک، آغوش گرم خانواده است، بنابر این باید مراقب باشیم که خودخواهیهای خودمان را به کودکان تحمیل نکنیم. باید مراقب عقده گشایی گذشته باشیم و عقدههای گذشته و حال خود را بر روح و روان کودکان تخلیه نکنیم. باید به وظیفه سنگین تربیت خانه توجه داشته باشیم و بدانیم که شخصیت کودک از توارث و محیط شکل میگیرد، بنابراین قرار نیست هر آنچه خودمان نداشتیم یا آرزوی داشتن آنها را داشته و داریم، از کودکانمان بخواهیم. قرار نیست کودکان ما آن دسته از آرزوهایمان را برآورده کنند که خودمان در برآورده کردن آنها ناتوان بودهایم.
آسیب شرایط تحمیلی
اگر به کودکانمان علاقه داریم، اجازه دهیم بر اساس علاقه و توانایی هایشان حرکت کنند. تحمیل شرایط زندگی، تحصیل و حرکت در مسیر تحقق رویاهای سرکوب شده والدین، شدیدترین آسیب را به کودکان وارد میکند. باید به این میزان از درک برسیم که در قبال کودکان مسوولیت داریم و باید پاسخگوی این مسوولیت باشیم.
درک تفاوتهای فرهنگی
نکته مهم دیگر تفاوتهای فرهنگی است. باید بدانیم که کودک در هر قوم، شهر یا کشوری بدنیا بیاید، با آن فرهنگ زندگی میکند و بزرگ میشود، بنابر این انتظارمان از کودکان، جهشهایی خارج از تجربیات کودکان مان نباشد. به عبارت بهتر قرار نیست کودکان را در یک محیط و فرهنگ بزرگ کنیم و انتظار بروز و ظهور فرهنگهای دیگر را از او داشته باشیم.
درک درست والدین
باید بپذیریم که رابطه انسانی با رابطه حیوانی فرق میکند. اینکه عدهای فرهنگ غرب را تبلیغ میکنند و انتظار دارند فرزند با رسیدن به سن ۱۸ سالگی، از کانون خانواده جدا شود، مستقل شود و پلههای ترقی را بسرعت طی کند، نه تنها درهیچ گوشه از جهان اتفاق نمیافتد، بلکه اگر هم چنین شرایطی واقع شود، تاثیرات منفی همچون بزهکاری را برجای میگذارد. نکته مهم اینجاست که این تفکر، مطابق با قانون بقای حیوانات است. عاطفه انسانی سناریوی دیگری را مینویسد و اجرا میکند. سناریو انسانی به ویژه از نوع ایرانی، تاکید میکند که اگر فرزند به سالمندی هم برسد، برای پدر و مادرش همواره فرزند باقی میماند. البته وجود پدر و مادر در کنار فرزند، نباید به تن پروری منجر شود و مانع رشد و استقلال فرزند شود.
دکتر زهرا نظری مهر / حقوقدان