ارزیابیهایی که دولت آمریکا از مذاکرات وین ارائه میدهد هم ریشه در مقصد نهایی مدنظر دولت بایدن از برجام مطلوب واشنگتن دارد و هم نوعی تاکتیک عملیات روانی برای مدیریت برداشتهای طرف ایرانی و تلاش برای بهرهگیری حداکثری به سود واشنگتن است.
به نقل از نداخبر- از زمان آغاز مذاکرات هستهای در گرند هتل وین برای بازگشت آمریکا به برجام و از سرگیری احیای کامل این توافق ارزیابیهای متفاوتی درباره میزان پیشرفت این گفتوگوها و احتمال به نتیجه رسیدن آن مطرح شدهاند.
در حالی که مقامهای دولت ایران در روزهای گذشته، موضع خوشبینانه و امیدوارانهتری درباره توافق اصولی بر سر رفع تحریمها اتخاذ کردهاند، طرف غربی چه در اظهارات علنی و چه در فضاسازیهای خبری تلاش کرده بر «اختلافات مهمی» که عبور از آنها مستلزم اقدام طرف ایرانی است تأکید کنند.
به عنوان مثال، حجتالاسلام حسن روحانی، رئیسجمهور ایران چندی پیش گفت: « به عنوان رییس دولت به مردم اعلام میکنم تحریم شکسته شده است و اگر همه با هم متحد باشیم به زودی تحریم برداشته میشود. طرف ما میداند راهی جز بازگشت به تعهدات خود و موافقتنامه برجام ندارد.»
رییس جمهوری با اشاره به مذاکرات وین اظهار کرد: «در زمینه تحریم کاری که مذاکره کنندگان ما در وین انجام دادند کار بزرگی بوده و طرف مقابل اگر به طور کامل به قانون، به تعهدات و به قطعنامه 2231 برگردد به نظر من زود تمام می شود. مذاکرات در چارچوب و حرکت درستی در حال انجام است و مسیر، مسیر درستی است.»
در سوی دیگر، اما طرف غربی، ضمن تصریح بر اینکه پیشرفتهایی صورت گرفته، سوی اختلاف در گفتوگوها را برجسته و بزرگنمایی میکنند. مثلاً «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه آمریکا پنجشنبه گذشته در مصاحبه با کانال 12 تلویزیون رژیم صهیونیستی در پاسخ به سوال خبرنگاری که نظر او را درباره این اظهارات آقای روحانی جویا شد گفت: «این برای ما جنبه خبر دارد (برایمان تازه است.)»
او با اشاره به دور پنجم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در وین گفت: «فکر میکنم بیش از پیش روشن شده که هر طرف باید برای بازگشت کامل به برجام چه کند، اما این هنوز روشن نیست که آیا ایران واقعا آماده است که قدمهای لازم برای بازگشت به اجرای تعهداتش را بردارد یا نه.»
برای طرف آمریکایی، به نظر میرسد ارائه چنین ارزیابیهایی هم ریشه در مقصد نهایی مدنظر دولت بایدن از برجام مطلوب واشنگتن دارد و هم نوعی تاکتیک عملیات روانی برای مدیریت برداشتهای طرف ایرانی و تلاش برای بهرهگیری حداکثری به سود واشنگتن است.
مذاکرات وین با این هدف آغاز شد که ایالاتمتحده به برجام برگردد و تمامی تعهدات سال 2015 را مورد پذیرش قرار دهد. آمریکاییها اگرچه به این موضوع اشاره دارند که برای بازگشت به برجام انگیزه دارند اما در عین حال از سازوکارهای مفهومی برای تنظیم دستور کار جدیدی بهره میگیرند که اولا تعهدات آمریکا را کاهش دهد و ثانیا زمینه برای شکلگیری تعهدات و تکالیف بیشتر از سوی ایران را فراهم آورد.
کلیدواژه توافق طولانیتر و قویتر
به نظر میرسد سنگ محک واشنگتن برای سنجش اینکه چه میزان پیشرفت در مذاکرات حاصل شده را باید در کلیدواژه «توافق طولانیتر و قویتر» جست که مقامهای دولت بایدن تنها به صورت کلی و مبهم، آن را سرمنزل نهایی مذاکرات برجام مطلوب واشنگتن عنوان میکنند و هیچگاه چگونگی ارتباط آن را با بازگشت به برجام مشخص و روشن نمیکنند.
بلینکن همین چندی پیش در بخشی از مصاحبهای با کانال 12 تلویزیون رژیم صهیونیستی به اینکه دولت بایدن قصد دارد به چنین توافقی برسد اشاره کرد. او گفت: «دولت بایدن درصدد است که این توافق را تقویت و بلندمدتتر کرده و همچنین با فعالیتهای بی ثبات کننده ایران در منطقه، اشاعه تسلیحات، حمایت ادعایی از گروههای تروریستی و غیره مقابله کند. این توافق ممکن است شامل تمدید برخی بندهای مندرج در برجام موسوم به «غروب آفتاب» باشد که به ایران اجازه میدهد تا برخی فعالیتهای هستهای خود را پس از انقضای آنها در سال 2025، از سربگیرد.»
مقامهای آمریکایی پیشتر در توضیح درباره «توافق طولانیتر» و «قویتر» گفتهاند به دنبال دستیابی به توافقی هستند که در آن به تمامی زمینههای اختلاف با ایران از جمله برنامه موشکی یا فعالیتهای منطقهای و مسائل مرتبط با ادعاهای «حقوق بشری» رسیدگی شود. با این حال، نه بلینکن و نه هیچیک از دیگر مقامهای دولت بایدن تا کنون روشن نکردهاند توافقی با این مشخصات، چه نقشی در تنظیم بازگشت آمریکا به برجام بازی خواهد کرد. مثلاً دولت بایدن هرگز توضیح نداده در صورتی که مشخص شود که چنین توافقی هرگز در دسترس نخواهد بود آیا از بازگشت به برجام منصرف میشود یا خیر؟ یا اینکه اگر به برجام بازگشت چگونه میتواند حصول توافق اصطلاحاً «طولانیتر و قویتر» را تضمین کند؟
موضوع راستیآزمایی از سوی ایران
مضاف بر این، به نظر میرسد ارزیابیهای علنی ارائهشده از سوی هیئتهای غربی در مذاکرات وین عامدانه به گونهای طراحی میشوند که طرف ایرانی را از انجام راستیآزماییهایی واقعی برای بررسی لغو تحریمها منصرف و یا تهران را به انجام یک راستیآزمایی سریع و صوری مجاب کند.
آنچه دیپلماتهای کشورهای غربی در بین خطوط اظهارات علنیشان هنگام ارائه ارزیابی درباره مذاکرات وین به دنبال القای آن هستند این است که گفتوگوها به موانعی برخورد کردهاند که عبور از آن با نشان دادن نرمش از سوی مذاکرهکنندگان ایران امکانپذیر خواهد بود. هدف طرفهای غربی از القای چنین برداشتی این است که تیم ایران را از آن جهت که مبادا نزد افکار عمومی مقصر شکست مذاکرات قلمداد شود، تحت فشار قرار داده و آنها را از مطالبه راستیآزمایی واقعی تحریمها منصرف کنند.
از فحوای کلام و اقدامات مقامهای دولت بایدن اینطور برداشت میشود که واشنگتن قصد دارد هم به مدد حفظ برخی از تحریمهای دوران ترامپ و هم از طریق استفاده از سایر ابزارهای در دسترس خود (مانند هراسافکنی در بانکها از معامله با ایران) با تکرار تجربه دوران باراک اوباما، رفع تحریمها را به یک اقدام نمادین و نمایشی، بدون امتیازات و آثار عملی برای اقتصاد ایران تبدیل کند.
نشانههای چنین رویکردی را میتوان در اظهارات چند روز پیش «ژانت یلن»، وزیر امور خزانهداری آمریکا در جلسه چند روز پیش کنگره یافت. یلن در پاسخ به سوال یک نماینده جمهوریخواه که پرسیده بود دولت بایدن در صورت بازگشت به برجام چه راهکارهایی را برای جلوگیری از سرازیر شدن پولهایی که ممکن است صرف فعالیتهای منطقهای ایران شوند در پیش خواهد گرفت، گفت: «ما به دقت به بررسی این خواهیم پرداخت که رفع کدام تحریمها مناسب خواهد بود.»
در نشانهای دیگر، خبرگزاری رویترز چند روز پیش برآوردی که مورد تأیید یک مقام وزارت خارجه آمریکا قرار گرفته از شمار اشخاص و نهادهایی که آمریکا حاضر به رفع تحریم آنهاست ارائه داده که فاصله زیادی با برآورد «سید عباس عراقچی» از اقدامات لازم آمریکا در این زمینه دارد. عراقچی فروردینماه سال جاری در مصاحبهای تصریح کرده بود فهرست تحریمهای ضدایرانی که آمریکا برای بازگشت به برجام باید یکباره لغو کند، بیش از 1500تحریم، شامل تحریمهای موضوعی، افراد و موسسات است. این در حالی است که خبرگزاری رویترز گفته شمار تحریمهایی که دولت بایدن باید آنها را رفع کند 700 مورد است. البته، خبرگزاری رویترز یه جزئیاتی درباره نحوه محاسبه این آمار اشاره نکرده، اما در هر حال برداشت اولیه این است که میان طرفها درباره فهرست تحریمهای لازم برای رفع شدن جهت بازگشت به برجام، اختلاف وجود دارد.
در چنین شرایطی، پمپاژ امیدوارهای کاذب از سوی مقامهای ایران درباره اینکه رفع تحریمها محقق شده و یا هر گونه تعجیل در به سرانجام رسیدن مذاکرات و اعتماد به قول طرف مقابل درباره رفع تحریمها قبل از راستیآزمایی دقیق آن، بازی کردن در زمین بازی طرف غربی و بستن دست دیپلماتهای خودی است.
ناگفته پیدا است ترسیم فضای امیدواریهای کاذب از مذاکرات طرف مقابل را هم به این نتیجه خواهد رساند که ایران به وضعیتی شبیه رفع کاغذی تحریمها که در دوران باراک اوباما صورت گرفت، رضایت دارد و نیازی به حرکتی اضافی برای جلب رضایت طرف ایرانی وجود ندارد.
نکته اساسی آن است که برای ایران «نتیجه» مهمتر از «زمان» است. همه مردم و مسئولین منتظر لغو تحریمها هستند و این لغو تحریمها هرچه زودتر انجام شود، بهتر است. اما تجربه نحوه رفع تحریم در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما نشان میدهد چنانچه در مرحله مذاکرات محکمکاریهای لازم صورت نگیرد نه تنها مشکل تحریمها برطرف نمیشود، بلکه دستیابی به لغو تحریمها در قالب برجام ناممکن میشود.
همانطور که کارشناسان بر اساس تجربه رفع تحریمها در گذشته بارها تأکید کردهاند دولت ایالات متحده از ابزارهای حقوقی مختلفی برخوردار است که میتواند حین ادعای رفع تحریم، ریسک همکاری اقتصادی با ایران را افزایش داده و مانع از بهرهمندی ایران از مزایای اقتصادی ناشی از رفع تحریم شود. لذا پیشنهاد کارشناسان این است که علاوه بر پافشاری روی رفع حقوقی تحریم، شرایط انتفاع ایران از رفع تحریمها در قالب شاخصهای عینی و سنجشپذیر مشخص شود تا راه برای بهانهجوییها و مانعتراشیهای طرف آمریکایی سد شود.
مرکز پژوهشهای مجلس و سایر کارشناسان مسائل حقوقی و اقتصادی بارها تأکید کردهاند که راستیآزمایی رفع تحریمها به دستکم 3 تا 6 ماه زمان نیاز دارد و صرفاً به استناد رفع کاغذی تحریمها نمیتوان گفت که طرف آمریکایی به تعهداتش پایبند شده است.
در شرایطی که تمامی تعهدات ایران توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی مورد راستیآزمایی قرار گرفته و به صورت موشکافانه و مورد به مورد گزارش میشوند تأیید رفع تحریمها نیز بایستی به محقق شدن آثار عملی آن و راستیآزمایی دقیق آن توسط ایران منوط شود.