دوازدهم شهریور ماه در تقویم کشور سالگرد شهادت رئیسعلی دلواری و روز مبارزه با استعمار انگلستان نامگذاری شده است.
به نقل از نداخبر ، صادق بروجردی، کارشناس روابط بین الملل یادداشتی را درباره اقدامات لندن در قبال تهران نگاشته است که متن آن به شرح زیر است:
دوازدهم شهریور ماه در تقویم کشور سالگرد شهادت رئیسعلی دلواری و روز مبارزه با استعمار انگلستان نامگذاری شده است. شهید دلواری در جریان جنگ جهانی اول در برابر تهاجم ارتش مستعمراتی بریتانیا به خاک کشور مقاومت را پیش می گیرد و تا شهادت پیش می رود. این که روزی در تقویم به نام مبارزه با استعمار انگلستان نامیده می شود حکایت از ریشه دار بودن و تلخی عملکرد لندن در طول تاریخ کشورمان است.
انگلستان با برآمدن آفتاب انقلاب صنعتی برای یافتن منابع و بازار فروش مصنوعات و محصولاتش و نیز مطامع ماسونی، مستعمراتی برای استحاله فرهنگی و استیلای ذهنی راهی سرزمین های دیگر شد. در این میان ایران نیز از زخم خوردگان بزرگ این امپراطوری متجاوز در طول تاریخ بوده است. از تلاش و اقدام به تجزیه خاک کشور در مواردی چون هرات، بحرین و…تا سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن که از عصر عباس میرزای ولیعهد تا سال های بعد هم مشخصه متمایز کننده سیاست لندن بوده و امروز هم با ایجاد گسل های مصنوعی، قومی-مذهبی همان برنامه را پیگیری می کند. گویی گذر سال ها و غروب کردن آفتاب در امپراطوری بریتانیا موجب ترک عادت نگشته است و لندن به عادت همیشگیاش باز در مرکز یک پروژه ضد ایرانی قرار گرفته است و در دشمنی تاریخی با ملت ایران کمترین تغییر رویه و روشی را اعمال نمیکند. جدیدترین موارد، حادثه رخ داده برای کشتی مرسر استریت و نیز بازی نخ نما در مورد حمید نوری تبعه جمهوری اسلامی ایران است. مقامات انگلیس مثل موارد مشابه با برپا شدن هر هجمه تبلیغاتی علیه مردم ایران به صحنه آمده و با کمترین ادله و شواهد و بی اعتنا به قانون و عرف بین الملل مرکز ثقل عملیات روانی برعلیه تهران می شوند. در سرزمینی که هنوز مرگ مشکوک پرنسس دایانا عروس سابق ملکه، پرونده ای باز است و سلمان رشدی، هتاک به ساحت پیامبراعظم (ص) و عامل جریحه دار کردن احساسات میلیون ها مسلمان بی هیچ عقوبت در پناه این دولت زندگی میکند، دشمنی و دسیسه چینی مشکوک علیه تهران محدودیت و شرمی را در پی ندارد.
وقتی کشتی مرسر استریت در آب های عمان دچار حادثه شد (کیفیت آن محل تردید است) بریتانیا بلافاصله به میدان آمد و درکنار رژیم صهیونیستی و ایالات متحده تهران را مسئول دانست و خواهان مجازات و برخورد با ایران شد. اینک اما به حکم خالی بودن دست مدعیان از ادله و فروکش کردن غوغاسالاری و جنگ رسانه ای، لندن بازی با مورد مشخص حمید نوری را به پروژه اصلی ایران ستیزی خود تبدیل کرده است. رسانه های فارسی زبان مستقر در لندن نیز با دستور کار مشخص و به گونهای پردامنه و کم سابقه پوشش دلخواه به این اتفاق می دهند. برای بررسی این عملکرد می توان به سوابق تیره بریتانیا در مواجهه تاریخی با مردم ایران اشاره کرد و به تحلیلی درباره دلایل عملکرد اخیر لندن پرداخت.
شاید تلاش برای تحمیل قرارداد 1919 به ایران و تبدیل رسمی کشور به مستعمره بریتانیا از ننگین ترین اعمال استعماری لندن در تاریخ کشورمان باشد که در یادها مانده است. این که با پرداخت رشوه و تهدید و تطمیع، دندان طمع به استقلال یک سرزمین مغرور وکهن تیز کرده باشند کرداریست که هرگز از ذهنیت تاریخی مردم ایران پاک نخواهد شد. ناکامی در تحت الحمایه کردن ایران اما انتهای دشمنی با ملت ایران از جانب لندن نبود. در جریان جنگ جهانی اول، علیرغم اعلام بی طرفی حکومت وقت ایران، ارتش بریتانیا خاک ایران را اشغال کرد و با خرید تمام غله موجود در ایران از طریق دلالان و واسطه ها و نیز با کمک سرنیزه ارتش اشغالگر موجب ایجاد قحطی گسترده در ایران شد که بنابر روایت های معتبر موجب تلف شدن ثلث جمعیت ایران یعنی حدود دومیلیون نفر شد. حضور نیروهای مستعمراتی از بنگال تا سنگال در قالب ارتش بریتانیا موجب گسترش انواع امراض از آنفولانزای اسپانیایی تا تیفوس و تیفوئید در میان جمعیت ایرانی شد که باز لطمات جبران ناپذیری به ملت ایران وارد کرد. جالب تر آن که در جریان جنگ جهانی دوم باز به همین منوال و علیرغم بی طرفی ایران خاک کشور به اشغال بریتانیا در آمد و این بار حتی کشتی های واکسنی که دولت وقت ایران برای ایمن کردن اتباعش خریداری کرده بود توسط ارتش بریتانیا ضبط و برای استفاده ارتش بریتانیا به هندوستان فرستاده شد. این ها تنها صفحه ای کوچک از مثنوی پربرگ عملکرد انگلستان بر ضد منافع ملت ایران است و این مقاله ظرفیت اشاره به بیش از این را ندارد وگرنه کمک به جدایی بخشهایی چون هرات و بحرین و.. و ترسیم تحمیلی خطوط مرزی تا کودتا و آوردن و بردن دولت و پادشاه خود می توانند به تنهایی موضوع چندین کتاب قطور از ردپای تاریخی لندن نشینان درتاریخ باشند.
شاید اکنون این پرسش مشخص در میان باشد که لندن این بار به طور مشخص چه اهدافی را دنبال می کند؟ برای پاسخ می توان به نکات زیر اشاره کرد و باز نوشتار را با یک اشاره تاریخی به سابقه سیاه انگلستان در ایران به پایان برد.
اول: عادت به غارتگری و استعمار گویی تا هنوز از ذهنیت سردمداران لندن زدوده نشده است. زمانی وسعت و نفوذ بریتانیا چنان بود که با کنایه و غرور می گفتند “آفتاب در امپراطوری بریتانیا غروب نمی کند”. اما ساکنان خانه شماره 10 در خیابان داونینگ استریت نباید از یاد ببرند که سال هاست که آن روزگار سپری شده و ممکن است مردمان اسکتلند و ولز نیز پادشاهی بریتانیا را ترک کنند و این جزیره باز هم کوچکتر شود. تبدیل شدن لندن به پایتختی برای پول های آلوده بدنام ترین دیکتاتورهای جهان و تبدیل شدن به پیرو و فرمانبر واشنگتن جایگاه واقعی لندن در مناسبات جهان را نشان می دهد. انگلستان نباید فراموش کند در همان دوران کروفر استعماری اش نیز نتوانست قراداد 1919 را بر مردم ایران تحمیل کند و اینک پس از چهل و دو سال از به پا خواستن ملت ایران برای استقلال و آزادی و برقراری جمهوری اسلامی ملت ایران اعتنایی به این فرمایشات رسوب کرده از ذهنیت استعماری نخواهند کرد و لندن تنها سوابق تیره خود در ذهنیت ایرانی را تیره تر می سازد.
دوم: بریتانیا باید باور کند که جمهوری اسلامی ایران اهل تسلیم و هضم شدن در نظم مورد نظر بریتانیا و ایالات متحده نیست. عجیب این که تجربه انباشته ی این سال ها برای لندن عامل عبرت نگشته است. ارکان قدرت در جمهوری اسلامی ایران مستقل و برآمده از آرای مردم هستند و هیچ فشار و بازی روانی بر آنان تاثیر نمی گذارد. محتمل است که بریتانیا گمان کند با جوسازی هدفمند و جنگ روانی می تواند پرونده هایی چون موضوع نازنین زاغری را به حاشیه ببرد یا کم رنگ کند. اما دستگاه قضایی در ایران مستقل است و متناسب با جرم، اقدام و عمل می کند و این قبیل رفتارها و جفا در حق شهروندان بی گناه ایرانی چیزی را تغییر نخواهد داد.
برای آخر کلام می توان در این روزها که از شصت و هشتمین سالگرد کودتای ننگین بیست و هشتم مرداد ماه زمان زیادی نگذشته است است به آن اقدام سیاه بر علیه ملت ایران اشاره کرده که طرح و اجرا را لندن و واشنگتن برعهده داشتند. زمانی که ملتی برای قطع دست شرکت استعماری نفت بریتانیا به پا می خیزند و تنها حقوق حقه خود را مطالبه می کنند، سهم شان و پاسخ شان از جانب اهالی داونینگ استریت و عوامل آنان کودتا و تانک و گلوله است. هنوز ساختمانی در خیابان کوشک مصری تهران به نام شهید دکتر حسین فاطمی وزیر خارجه وقت ایران است که به جرم بستن سفارت توطئه گر بریتانیا با تن تبدار جلوی جوخه آتش قرار گرفت.
لندن نباید فراموش کند که جهان و ایران تغییر کرده است. این قبیل جوسازی ها نه بدهی چهارصد میلیون دلاری بابت تانک های چیفتن را صاف می کند و نه می تواند باعث نادیده گرفتن اقدامات ضد امنیتی شود.
* عنوان مطلب اشاره به اسم رمز کودتای انگلیسی-آمریکایی بیست و هشت مرداد برعلیه ملت ایران است که با عنوان “ساعت دقیقا دوازده شب است” از بخش فارسی بی بی سی پخش شد.