بسمه تعالی
4 مرداد 1403 حجت الاسلام علیرضا پورمحمدی رییس کمیته بازرسی ویژه کشوری وعضو شورای مرکزی حزب دفاع از ایثارگران و قانون اساسی در گفتگو با پایگاه خبری ندا موارد زیر را مطرح کرد:
به عنوان یک کهنه بسیجی ویک روحانی از چه سالی با اقای دکتر متانی دبیر کل حزب دفاع از ایثارگران و قانون اساسی اشنا هستید و و چه شناختی از ایشان دارید که همراه و همگام وی در این مسیر یعنی خدمت به جامعه ایثارگری شدید؟
بسم الرب الشهدا والصدیقین.رب اشرح لی صدری و یسرلی امری وحلل عقده من السانی یفقهه قولی.بنده مفتخرم که به مدت 23 سال سابقه اشنایی به عنوان الگوی زندگی خودم برادرعزیزم حاج اقای متانی راقراردادم و او برای من علاوه بر برادری در حکم فرمانده بوده است .
او دراین مدت23 سال با هزینه شخصی و با عشق وعلاقه به دیدار و دستگیری و کمک به دوستان جامعه ایثارگری در اقصی نقاط کشورمان میرفتند وبا روحیه انقلابی وبسیجی که در او سراغ دارم .همه سکنات او همیشه برایم کلاس آموزشی وانسان دوستی بوده .مطالب بسیاری از او اموخته ام،درس مردانگی و فتوت را درس اخلاق و گذشت و نوع دوستی را..بنده نیز یک کهنه بسیجی هستم و درد این عزیزان را خوب میفهمم با دغدغه هایشان اشنایم و میدانم که کمتر گوش شنوایی برای بیان مشکلاتشان یافته اند،سینه انها پر از درد فراموشی است.من اخلاص دکتر متانی رااز نزدیک بارها دیده ام و در دل خود به وی غبطه خورده ام که چگونه نهایت تلاش خود را برای حل مشکل برادران ایثارگربه کارگرفته یا عمرخود را صرف بهبود وضعیت انها نموده است. 23 سال یک عمراست،نیست؟
خوب به خاطر دارم که چگونه برادر جانبازی در استان زنجان که به خاطر موج انفجار سرش را زیر تختش میکرد و گاها استکان به سمت زن و بچه هایش پرتاب میکرد را در اغوش می فشرد.زمانی را به خاطر می اورم که ایشان به همراه 5 کاندیدای دیگر از بچه های ایثارگر برای انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری رد صلاحیت شدند بی اختیار همه راهی بهشت زهرا شدیم.جانبازان کشور صلاحیت نوکری مردم را ندارند؟ کسانی که از جان شیرین برای سرافرازی این مردم و نظام گذشته اند؟یاللعجب…یکی از دوستان گفت به سمت گلزار شهدای گمنام برویم تا به آنهابگوییم این درد را شاید مرهمی باشند برای این زخم…در نیمه های شب در ظلمات بهشت زهرا سر از تربت پاک شهید پلارک در اوردیم و زار زار گریستیم…یعنی ما لیاقت خدمت به این مردم را نداریم و دیگرانی که هرگز رنگ جبهه و معرکه عشق بازی با خدا را ندید ه اند….؟ دسته جمعی یادامام وشهداراخواندیم وزارزارگریه کردیم.
اعتقاد راسخ دارم شهدا،جانبازان و مفقود الاثرها و ازادگان و رزمنده ها و خانوادههای معظم شهدا ولی نعمت ماهستند وامنیت و ارامش امروز این ملت وسرافرازی نظام در سایه فداکاری انها به دست امده، جز این است؟ من به همراه دکتر متانی اسایشگاه به اسایشگاه،خانه به خانه گشته ایم تا باری به اندازه وسعمان از دوش این عزیزان برداریم.اسایش گاههای قطع نخاعی های اصفهان و زنجان و..در اصفهان جانبازی را روی ویلچر دیدم که دودست و دوپایش قطع شده بود و هر دوچمشش تخلیه شده بود.با دیدنش اشک از چشمانم جاری شد،با خودم گفتم: حتما روزی جوان رعنایی بوده و امید خانواده ای بغلش کردم .پرسید :چرا گریه میکنی؟ گفتم :برای تو گفت: راضیم به رضای خدا.ایا رواست که به خاطر اعتراضشان به بدترین شکل ممکن با انها برخورد شود؟اهمال و کوتاهی رییس وقت بنیاد شهید را چگونه تعبیر کنیم؟
در پایان متذکر میشوم بنده چون از مکنونات قلبی اقای دکتر متانی در این خصوص باخبرم و میدانم صادقانه و از سویدای جان خود را وقف این عزیزان کرده اورا اصلح برای خدمت به این قشر مظلوم میدانم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته